تــُ بمانُ دگران
چشم بارانیست و دل بیشتر
آنهم برای کسی که در هیچ معادلهای از زندگیش نبودم ولی هشت سال عاشقانه دوستش داشتم و اگر خیانت نمیکرد و کمی روی خوش نشان میداد میپرستیدمش
آری باید بپذیرم که در معادلاتش نبودم که پس از زمانی بالغ بر چهل روز و حتی در موشکباران تهران
نه حالی از من پرسید
و نه پیامی
نه حالی
و نه احوالی
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم خرداد ۱۴۰۴ ساعت 1:46 توسط U3f_Che
|